سارا سارا ، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

دخمل کوچولو

خبر داغ داغ خبر خوب

مامان جونم امروز بعد از مدتها مریضی من و ناراحتی بهش یه خبر خوببببببببببببب رسید.دایی جونم وزندایی جونم امروز جواب ازمایششون رو گرفتن و دارن نی نی دار میشن.مامانم عمه میشه.منم خوشحالم اخه خونه مامان ساداتم هم همبازی پیدا می کنم.فقط مامانم ازم قول گرفت و گفت سارا جونم دختر خوبی باشششش نی نی دایی رو اذیت نکنیا.منم گفتم چشم.از طرف بابا اینا هم نی نی عمو جونم نزدیک عید دنیا میاد و با من همبازی میشه.نی نی عمو م پسره.یعنی پسر عموم دنیا میاد
11 بهمن 1391

روزگار ما

عسل من سلام.این روزا روزای خیلی سخت و سر در گمیه.خدا کنه زود زود تموم بشه.من طاقت ناراحتیت رو ندارم گلم.احساس می کنم چند سال پیر تر شدم.قشنگم.همچنانمریضیت ادامه داره.چند روزه جیغ زدن یاد گرفتی.چند شب پیش دست میزدی وقتی لختی خوشت میاد سینه بزنی.امروز داروهات رو ریختی از دهنت بیرون منم بهت اخم کردم تو خوشت اومده بود و کلی خندیدی.قربون خنده هات برم.گلم دیگه دارم به سمت داروهای گیاهی کشیده میشم.می خوام ببرمت دکتر گیاهی.نمی دونم چرا خوب نمیشی.واقعا کلافه  و ناامیدم.خیلی هم خستم.دیروز تولد علی کوچولو بود.علی جون تو لدت مبارک.خونه عموی بابا براش تولد گرفتن ما هم رفتیم.منمچند روزه حسابی سرما خوردم.تو هم تا دیشب تب داشتی.عسسسسسسسسسسسسسلللللللللل...
11 بهمن 1391

عکسای گل زندگیم

قربون شیشه خوردنت برم که هر چی توش باشه بجای خوردن می پاشی اطرافت از پستونک هم که بدت میاد اینم گریه برای اینکه بیای بغلم ...
3 بهمن 1391

عکسای عشق مامان

اینجا توی روروئک گذاشتمت تا راه بری ولی خیلی تنبلی  هنوز دو دقیقه نشده بود که سرت رو پایین گذاشتی کلا وقتی می شونمت هم یه جایی برای سرت پیدا می کنی خودت رو سر می دی و می خوابی و هنوز نه می تونی بشینی نه با روروئک راه بری نه مامان بابا بگیفقط خیلی خوب غلت می خوری دوست دارم عشقم   خسته از روروئک سواری   گلم اینجا از روی تخت افتادی و صورتت کبود شده بود توپت رو شوت کن گلم افریننننننننننننننننننننننننننن گلم در کالسکه اینجا داشتی با خاله که تلفنی بهت می گفت بای بای بای بای می کردی ...
2 بهمن 1391
1